کنایه از شادی کردن و خوشحالی نمودن باشد. (برهان). همان دوش برزدن که کنایه ازخوشی کردن است. (آنندراج). شادی کردن. خوشحالی نمودن. (ناظم الاطباء). دوش برزدن. (فرهنگ فارسی معین)
کنایه از شادی کردن و خوشحالی نمودن باشد. (برهان). همان دوش برزدن که کنایه ازخوشی کردن است. (آنندراج). شادی کردن. خوشحالی نمودن. (ناظم الاطباء). دوش برزدن. (فرهنگ فارسی معین)